اگر در نخستین قدم، موفقیت نصیب ما می شد، سعی و عمل دیگر معنی نداشت.«موریس مترلینگ»
به شدت معتقدم سفر لازم نیست؛
آدما رو باید تو صف نذری شناخت!!????
************
یه نفر رفته بود داروخونه موقع حساب کردن پول
فروشنده گفت دویستی داری؟
یارو هم دست کرد تو جیبش یه چسب زخم در آورد و
با لبخند گفت خیلی منتظر همچین لحظه ای بودم
بالاخره انتقاممو گرفتم!!
***********
یارو کنتور گاز خونه شو دست کاری کرده بود
هر ماه اداره گاز 5 تومنم باید بهش میداد!!!
**********
عکس العمل مردم کشور های مختلف پس از
تاخیر مترو:
ژاپن 10 ثانیه تاخیر:شکایت از واحد حمل ونقل
ایتالیا 1دقیقه تاخیر:مسئولین بی کفایت
اوکراین 3دقیقه تاخیر:تعجب خیلی زیاد
ایران نیم ساعت تاخیر:ایول یه قطار اومد!!!
یارو خرش می میره دوستاش برای اینکه مسخره ش کنن میرن خونش بهش تسلیت میگن ،یارو میگه من اصلا خبر نداشتم خرم این همه فامیل داره وگرنه تالار میگرفتم!
**********
یارو سوار تاکسى شدو به راننده گفت: چقدر میشه؟
گفت: نمیدونم، هرچى مرامته بده!
بهش پونصد تومن داد
گفت: تف تو مرامت!!
**********
حیف نون رفت ماشینشو بیمه کرد.
کارمند بیمه:امیدوارم هیچ وقت از این بیمه استفاده نکنی.
حیف نون:انشاالله تو هم از پولش خیر نبینی!
***********
یه سوال واسم پیش اومده؟
اون گرگه تو میگ میگ پول داشت بره بمب و نار گرگه تو میگ میگ پول داشت بره بمب و نارنجک بخره
پول نداشت بره یه مرغ بخره کوفت کنه؟!
***********
یکی به بچه خواهرش زنگ زدو گفت مهندس کجایی بیا سر ساختمون به مشکل برخوردیم. بچه سریع رفت گفت جانم دایی نقشه مورد داره؟
دایی اش گفت نه کارگرمون نیومده امروز به جاش وایسا!عجب دایی ای بود!
***********
من اگه ماشین زمان داشتم
میرفتم اون دوتا پشه که حضرت نوح سوار کرد رو میکشتم
با دوستم رفتیم دکتر واسه عمل بینیش دکتر میگه میخوای بینیتو کوچیک کنی؟ پَ نه پَ اومدیم بکوبیمش 3 طبقه بسازیم!!
*************
یارو اومده خونه رو ببینه واسه خرید. تا طبقه سوم با پله اومده میگه پس اینجا کلا آسانسور نداره!!
پَـــ نَ پَــــ آسانسور داره ولی از طبقه چهارم شروع میشه
*************
دارم به خواهر زاده ام دیکته می گم... رسیده آخر خط، می گه برم سر خط؟
پـَـ نه پَــ، بقیشو رو فرش بنویس
*************
رفتم در مغازه گفتم آقا نوشابه دارین؟
یارو گفت : مشکی دیگه!
گفتم : پ...
گفت: گمشوبیرون عوضی! این چیه یاد گرفتن خودشونو مسخره میکنن.
گفتم : بابا میخواستم بگم پنیر هم میخوام.
کلی معذرت خواهی کرد و از خجالت من دراومد بعدش گفت: پنیر بسته ای؟؟
گفتم: پ نه پ! متری؟؟
گفتم و فرار کردم
اگر می خواهی کسی فراموشت نکنه ازش پول قرض بگیر!
************
خسیسه دمه مرگ وقت وصیت میگه احمد کوجاست؟ -- اینجام بابا
ممد کوجاست؟ -- اینجام بابا
مامانت کو ؟ -- اینجام آقا !
همتون که اینجاین پس چرا چراغ اتاق روشن است؟!
*************
یارو بعد از عمری میره مو میکاره ، اسمش واسه حج واجب درمیاد
*************
شب اول قبر حیف نون ازش می پرسن من ربک؟ می گه می تونم از فرصت مقایسه استفاده کنم؟
*************
از یکی میرسن ساعت چنده ؟ طرف هم بلد نبود ساعت بخونه. گفت : بدو بدو دیرت شد
*************
دو تا ماشین با هم تصادف میکنند. افسر میاد و میپرسه: کدومتون مقصر بودید؟ یارو میگه: والله من خواب بودم، ندیدم از ایشون بپرسین
تغییر یک سرنوشت
آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند!
حتما میدانید که نوبل مخترع دینامیت است.
زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامهها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است.
آلفرد وقتی صبح روزنامهها را میخواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد: “آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مرگآورترین سلاح بشری مرد!”
آلفرد، خیلی ناراحت شد. با خود فکر کرد: آیا خوب است که من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟
سریع وصیتنامهاش را آورد.
جملههای بسیاری را خط زد و اصلاح کرد.
پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزهای برای صلح و پیشرفتهای صلحآمیز شود.
امروزه نوبل را نه به نام دینامیت، بلکه به نام مبدع جایزه صلح نوبل، جایزههای فیزیک و شیمی نوبل و… میشناسیم.
او امروز، هویت دیگری دارد.
یک تصمیم، برای تغییر یک سرنوشت کافی است.
Esfandune.ir
در هر صد نفر؛
یک نفر ارزشِ آن را دارد که
با او بحث کنی!
بگذار دیگران هرچه دوست دارند
بگویند؛ زیرا هرکسی آزاد است
که احمق باشد...!
^^^^^^^^^^^
سه نکته را اگر رعایت کنید
زندگی آرامی خواهید داشت:
1- وقتی خوشحال هستید قول ندهید.
2- وقتی عصبانی هستید جواب ندهید.
3- وقتی ناراحت هستید تصمیم نگیرید.
(ابوعلی سینا)
^^^^^^^^^^^^
عده ای مثل قرص جوشانند؛
درلیوان آب که بیاندازیشان
طوری غلیان کرده و کف میکنند
که سر میروند اما کافی ست کمی صبر کنی بعد میبینی که از نصف لیوان هم کمترند!
(دکتر علی شریعتی)
^^^^^^^^
یارو خرش می میره دوستاش برای اینکه مسخره ش کنن میرن خونش بهش تسلیت میگن ،یارو میگه من اصلا خبر نداشتم خرم این همه فامیل داره وگرنه تالار میگرفتم!
**********
یارو سوار تاکسى شدو به راننده گفت: چقدر میشه؟
گفت: نمیدونم، هرچى مرامته بده!
بهش پونصد تومن داد
گفت: تف تو مرامت!!
**********
حیف نون رفت ماشینشو بیمه کرد.
کارمند بیمه:امیدوارم هیچ وقت از این بیمه استفاده نکنی.
حیف نون:انشاالله تو هم از پولش خیر نبینی!
***********
یه سوال واسم پیش اومده؟
اون گرگه تو میگ میگ پول داشت بره بمب و نار گرگه تو میگ میگ پول داشت بره بمب و نارنجک بخره
پول نداشت بره یه مرغ بخره کوفت کنه؟!
***********
یکی به بچه خواهرش زنگ زدو گفت مهندس کجایی بیا سر ساختمون به مشکل برخوردیم. بچه سریع رفت گفت جانم دایی نقشه مورد داره؟
دایی اش گفت نه کارگرمون نیومده امروز به جاش وایسا!عجب دایی ای بود!
***********
من اگه ماشین زمان داشتم
میرفتم اون دوتا پشه که حضرت نوح سوار کرد رو میکشتم
حیف نون داشته ماشینشو می شسته
اول از پلاک شروع می کنه به شستن
یکی می گه بابا جون باید از بالا به پائین بشوری
حیف نون می گه : برو بابا یه دفعه از سقف شستم رسیدم به پلاک دیدم ماشین مال یه نفر دیگه است!
حیف نون صبح از خواب بلند می شه می بینه هوا خیلی خوبه
زنگ میزنه هواشناسی تشکر می کنه!
حیف نون رو می برن اتاق عمل بهش می گن همراه داری ؟
می گه :به خدا خاموشش کردم
حیف نون می خواسته زیر بارون خیس نشه
هی جاخالی می داده
شازده کوچولو گفت:شوخی چیه؟
روباه گفت همون که آدما حرف دلشونو باهاش میزنن.
انسان بزرگ نمیشود جز به وسیله ی ف?رش،شریف نمیشود،جز
به واسطه ی رفتارش و قابل احترام نمیگردد جز به سبب اعمال نی?ش.
بهتراست هرکی پشت پنجره ی اتاقش،
یک گلدان گل شمعدانی داشته باشد،که هر بار گلهایش خشک می شود
و دوباره گل می دهد،
یادش بیفتد که روزهای غم هم به پایان می رسند
خنداندن افراد موجب فراموشی مشکلاتشان می شود.
چه انسان نیکوکاری ست آن کس که فراموشی غم را به دیگران هدیه می دهد