عید است و هوا شمیم جنت دارد
نام خوش مرتضی حلاوت دارد
با عطر گل محمدی و صلوات
این محفل ما عجب طراوت دارد
****************************
موسم عید آمد و دل ها پر از شوق و شعف
از برای عاشقان، عشق علی باشد هدف
بشتابید ای عزیزان گر محب حیدرید
بهر بیعت با امیرالمومنین سوی نجف
عید غدیر خم مبارک باد
****************************
غدیر، یک کلمه نیست، یک برکه نیست؛ یک دریاست؛ رمزی است بین خدا و انسان.
روز اکمال دین و عید ولایت امیرالمؤمنین(ع) مبارکباد
سلام.عید غدیر را به تمامی شیعیان جهان و دوستداران امام علی (ع)تبریک میگویم.یاعلی
غدیر یعنی کسانی که عقب مانده اند برسند
و کسانی که جلو رفته اند برگردند، تا با ولایت حرکت کنند.
عید غدیر خم مبارک باد
************************
عمری است که دم به دم علی می گوییم
در حال نشاط و غم، علی می گوییم
یک عمر علی گفتیم و ان شاالله
تا آخر عمر هم، علی می گوییم
عید غدیر خم بر شما مبارک
***********************
امروز به هرکوچه اذان باید گفت
در وصف علی ز آسمان باید گفت
چون عید امیر مومنین است
تبریک به صاحب الزمان باید گفت
عید غدیر خم مبارک **************************
بر عید غدیر، عید اکبر صلوات
بر چهره ی نورانی حیدر صلوات
بر فاطمه این عید هزاران تبریک
بر یک یکِ اهل بیت کوثر، صلوات
**************************
با گوهر ناب در صدف پرورده
امروز خدا به ما عنایت کرده
دیدم به غدیر با هزاران صلوات
صد دسته گل محمدی آورده
لطیفه
1.عکس یک کرگدن را به غضنفر نشان دادند و گفتند:شما به این چه میگویید؟
گفت:من...مه غلط بکنم چیزی بگویم.
2.مردی در خانه دوستش مهمان بود و سفره رنگینی برای او انداخته بود با انواع غذا ها.او که تقریبا تمام غذا ها را خورده بود دست از خوردن کشید و میزبان به پسرش گفت برو برای آقا کلینکس بیار.
مهمان گفت :نه میل ندارم واقعا سیر شدم.
3.سر کلاس معلم به مظفر گفت:با کوشش یک جمله بساز.
مظفر:شلوار من کوشش؟
معلم:نه منظورم کار و کوشش است.
مظفر: شلوار کار من کوشش؟
4.به مظفر گفتند بنویس 11.اویک عدد یک نوشت و بالایش تشدید گذاشت.
این داستان را از برنامه کلیات تاریخ انبیا +کتب مقدس برداشته ام.پیشنهاد میکنم این داستان را بخوانید واین برنامه دانلود ومطالعه نمایید.
داستان هاروت و ماروت
در روزگاران پیش، پس از عصر حضرت سلیمان علیهالسلام سحر و جادوگرى در میان مردم بابِل به طور عجیبى رایج شده بود. بابِل از شهرها و سرزمینهاى تاریخى مربوط به پنج هزار
سال قبل است، که شامل منطقه وسیعى بین رود فرات و دجله مىشد.
داراى تمدن عظیمى بود، و آن چنان بزرگ شد که به آن کشور بابِل مىگفتند. این کشور داراى شهرهایى بزرگ و قلعه هایى بلند، و قصرهاى سر به فلک کشیده و بتکدههاى عظیم بود، و اکنون از آن بناهاى عظیم، خرابههایى باقى مانده است
که جزء آثار باستانى به شمار مىآید.
سحر و جادوگرى در میان مردم بابِل بسیار رایج بود، آنها از طلسمات و علفهاى مخصوص و پاشیدن آب متبرک، و دوختن نوارهاى مخصوص، براى آن جام کارهاى حیرتانگیز و شگفت آور استفاده مىکردند...
از تاریخ استفاده مىشود که حضرت سلیمان علیهالسلام تمام نوشتهها و اوراق جادوگرى مردم بابِل را جمع آورى کرد، و دستور داد تا در محل مخصوصى نگهدارى کنند
(این نگهدارى براى آن بود که مطالب مفیدى براى دفع سحر در میان آنها وجود داشت.)
سلیمان علیهالسلام به این ترتیب براى نابودى سحر و جادوگرى اقدام نمود.
ولى پس از وفات سلیمان علیهالسلام، گروهى آن اوراق را بیرون آورده و به اشاعه و تعلیم سحر پرداختند، و بار دیگر بازار سحر و جادو رونق گرفت.
براى جلوگیرى از سحر و جادو، و زیانهاى آن لازم بود اقدامى جدى صورت بگیرد و براى جلوگیرى از آن چارهاى جز این نبود، که مردم راه باطل کردن
سحر را یاد بگیرند و چنین کارى مستلزم آن است که خود سحر را نیز یاد بگیرند، تا بتوانند با فوت و فنّ دقیق، آن سحرها را باطل نمایند.
خداوند دو فرشته هاروت و ماروت را به صورت انسان به میان مرم بابِل فرستاد، تا به آنها سحر و جادو یاد بدهند، تا بتوانند از سحر ساحران جلوگیرى نمایند.
آمدن هاروت و ماروت در میان مردم بابِل فقط به خاطر تعلیم سحر براى خنثىسازى سحر بود، از این رو آنها به خصوص به هر کس که سحر مىآموختند،
به او اعلام مىکردند که:
اءنَّما نَحنُ فِتنَةٌ فَلا تَکفُرْ؛
ما وسیله آزمایش تو هستیم کافر نشو. (و از این تعلیمات سوء استفاده نکن).
اما آنها از تعلیمات هاروت و ماروت، سوء استفاده کردند، تا آن جا که با سحر و جادوى خود به مردم آسیب مىرساندند،
و بین مرد و همسرش جدایى مىافکندند و مشمول سرزنش شدید الهى شدند.
...
هاروت و ماروت نام دو فرشتهاست که در آیه? 102 سوره بقره آمده است. این دو فرشته آمده بودند تا به مردم جادو بیاموزند و به آنها کمک کنند تا جادوی جادوگران را باطل کنند. اما پیش از آموزش جادو به هرکس به او هشدار میدادند که ما وسیله? آزمایش شماییم مبادا از جادو در مسیر نادرست بهره برید با این حال شمار بسیاری کافر شدند و از جادو بجای بهره بردن در مسیر درست در به هم زدن رابطه? میان زن و شوهرها استفاده کردند.[1]
بیان در قرآن
تنها اشاره به هاروت و ماروت در سوره بقرهاست.
در این داستان پس از اشاره به دلایل خشم خدا به بنی اسرائیل و اعمال بدی
که از بنی اسرائیل سر زده بود (آیات 40-100) اشاره میشود که گروهی
از بنی اسرائیل از هاروت و ماروت جادو یاد گرفتند و در نتیجه کافر شدند.
و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم میخواندند پیروی کردند.
سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود؛ و) کافر نشد؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند
. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پیروی کردند
. (آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد میدادند.
و) به هیچ کس چیزی یاد نمیدادند، مگر اینکه از پیش به او میگفتند: «ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!)»
ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را میآموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمیتوانند
بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرامیگرفتند که به آنان زیان میرسانید و نفعی نمیداد.
و مسلماً میدانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهرهای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر میدانستند.
پیشینه
در تفسیر عیاشی و قمی در مورد آیه «و اتبعوا ما تتلوا الشیاطین علی ملک سلیمان» از امام باقر آمدهاست: «پس همینکه سلیمان از دنیا رفت
، ابلیس سحر را درست کرد، آن را در طوماری پیچید و بر پشت آن طومار نوشت: این آن علمی است که آصف بن برخیا برای
سلطنت سلیمان بن داوود نوشته، و
این از ذخائر گنجینههای علم است، هر کس چنین و چنان بخواهد، باید چنین و چنان کند، آنگاه آن طومار را در زیر تخت سلیمان دفن کرد، سپس ایشان
را به در آوردن راهنمایی کرد، بیرون آورد و برایشان خواند. درنتیجه کفار گفتند: پس اینکه سلیمان بر همه ما چیره گشت بخاطر داشتن چنین سحری بود
، ولی مؤمنین گفتند: سلطنت سلیمان از سوی خدا بود.
منابع:
تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی، بحث روایتی آیه? 102 سوره بقره به نقل از گفتگوی علی بن موسی الرضا با مأمون
تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی، زیر عنوان: ذکر چند روایت و بیان ضعف سستی آنها در تفسیر آیه? 102 سوره? بقره
تفسیر نمونه، ج 1، صص 374 تا 376، ناصر مکارم شیرازی.
قاموس قرآن، ج 4، صص 246 و 247، سید علی اکبر قرشی، دارالکتب الاسلامیه.
تفسیر المیزان جلد اول صص 350 تا 370.
Esfandune.ir
سلام.این هم داستانی از کتاب ابلیس نامه پیشنهاد میکنم حتما اونو بخونید چون جالبه.
به غیر از انسان،موجودات دیگری هستند به نام طایفه ی جن(جنیان)که همه از فرزندان ((جان)) هستند و درمیان ایشان بعضی کافرند و برخی با دیانت و مسلمان و این گروه از جنیان مسلمان بودند که به نقلی در کربلا به یاری امام حسین (ع) شتافتندو شیاطین همه از فرزندان ابلیس اند و در میانشان مومنی نیست مگر یکی که نام او((هام بن لاقیس بن ابلیس))است.1
روزی قیس بن ابلیس به خدمت رسول اکرم (ص) آمد وسلام کرد.
گفت: من قیس بن ابلیس هستم.
زمانی که قابیل برادرش هابیل را کشت من از عمرم چند سال بیشتر نمی گذشت ،ار آن هنگام مردم را به کار های زشت دعوت می کردم و ایشان را از عبادت خدا و انجام کارهای نیک نهی می نمودم.
حضرت فرمودند:چقدر موجودی پلید و بدی بودی و کارت زشت بود.
قیس بن ابلیس گفت:ای رسول خدا من کار زشت خود پشیمان شدم وبه دست حضرت نوح توبه کردم و مسلمان شدم و برنامه های اسلام را یاد گرفتم وبا آن حضرت در کشتی بودم،و همین طور با حضرت ابرهیم در آتش و با حضرت موسی در وقتی که خداون فرعون را در دریای نیل غرق کرد و بنی اسراعیل را نجات داد و با حضرت یوسف زمانی که او را در چاه انداختند و با حضرات هود و صالح و عیسی بن مریم بودم.
و قسمتی از تورات را از حضرت موسی و قسمتی از انجیل را حضرت عیسی آموختم و همه کتاب ها را خواندم و در همه آنها دیدم به آمدن و رسالت شما بشارت داده اند وهمه انبیا به شما سلام رساندند و گفتند: شما بهترین پیغمبر و گرامی ترین ایشان هستی ،پس از آنچه را که خدا بر تو نازل کرده(قرآن)به منم چیزی بیاموز.
پیامبر (ص)به امام علی(ع)فرمودند:یا علی چند سوره از قرآن را به او یاد بده.
قیس بن ابلیس گفت:ای رسول خدا ما از هیچ کس جز کسی که پیغمبر یا وصی پیغمبر اطاعت نمیکنیم حال این مرد کیست که مرا به دست او می سپاری.
پیامبر فرمودند: این شخص برادر و وزیر و وارث من علی بن ابی طالب است که نامش در تورات ایلیا و در انجیل حیدره است.
قیس بن ابلیس گفت :آری ای رسول خدا من نام های اورا در تورت و انجیل خوانده ام.
سپس امام علی(ع)چند سوره از قرآن وشرایع دین را به او تعلیم داد و بعد از آن قیس بن ابلیس با پیامبر و امام علی خداحافظی کرد و رفت تا شبی که در جنگ صفین به خدمت آن حضرت رسید.2
1.دایره المعارف بزرگ اسلامی جلد1 ص597
2بحار،جلد18،ص 164،حیوه القلوب،جل 2،ص 244،مناقب اهل البیت(ع)،جلد1،ص 28
برداشت ازکتاب ابلیس نامه جلد 2 ص211
مؤلف در جلد اول این کتاب، ابتدا به بررسی ابلیس در آیات قرآن و روایات و قصص و حکایات می پردازد و ملاقات شیطان با پیامبران الهی از جمله حضرت یحیی، حضرت موسی، حضرت عیسی، حضرت نوح و غیره را بیان می دارد. سپس دام هایی که شیطان بر سر راه انسان ها پهن می کند و راه های مقابله با آن را شرح می دهد و در نهایت، پایان کار شیطان و مرگ آن به دست امام زمان (عج) را توضیح می دهد.
در جلد دوم، نویسنده برخی از داستان های مرتبط با شیطان را بیان کرده است، از جمله: داستانی از معراج، آدم و حوا، هابیل و قابیل، روز غدیر، واقعه کربلا ضحاک مار به دوش و غیره. در ادامه، سپاهیان شیطان، سواره نظام و پیاده نظام ابلیس و حضور شیطان در مکان های مختلف، از جمله: شیطان در روز عرفه، بر بالین محتضر، در هنگام مرگ و... را توضیح می دهد.
کتاب دارای موضوعات زیادیست و برای هر موضوع توضیحات مختصر و مفیدی ارائه داده که همین امر، خواندن کتاب را جذاب و اثر بخش می نماید.
منبع:
http://bookroom.ir/book/20901
پشیمانی ابلیس در واقعه ی عاشورا !؟؟
پدر آیت الله سید محمدتقی مدرسی نقل می کند:
عصر عاشورای سال 61 هجری ، شیطانک ها دیدند که ابلیس سرکرده ی آنان ، به سر و صورت می زند و می گرید گفتند:
امروز که تو باید خوشحال باشی از چه رو پریشانی و گریان؟
گفت:
اشتباه بزرگی کردم که این جماعت را واداشتم که حسین را بکشند
گفتند:چطور؟
مگر تو نمی خواستی این جمع به ظاهر مسلمان ،
راهی جهنم شوند؟ و مگر نشدند؟
گفت:چرا چنین شد
ولی از این نکته غفلت کرده بودم که با این کار ،
باب رحمت الهی به روی مردم باز می شود
هرکس به نحوی خود را در دستگاه امام حسین [علیه السلام]
جای می دهد و از شفاعت او بهره مند می گردد.