اورانوس:
در روز 31مارس 1781 یک ستاره شناس آماتور به نام ((ویلیام هرشل)) در حیاط خانه اش در(باس) انگلستان مشغول مطالعه آسمان بود. با استفاده از تلسکوپ ساخت خودش یک شیء را که به ستاره ای شبیه بود در آسمان یافت آن شیء صفحه ای کوچک و کم نور بود. نتیجه آن مشاهده این شد که اکنون ما آن را اورانوس می نامیم و این اولین سیاره ای بود که این اواخر کشف شد. حتی تلسکوپ های بزرگ هم جزییات کمی از این سیاره را به نشان می دهند که سیاره ای کروی شکل گازی مانند زحل و مشتری می باشد. سفینه فضایی(وویجر)این سیاره را با نوارهایی کم رنگ در عرض صفحه سبز رنگش نشان داده و همچنین جزییات تازه ای را در مورد بعضی از قمر های این سیاره آشکار ساخته است.
حلقه های دور اورانوس: در حال حاضر دانشمندان درباره اورانوس به اکتشافات جدید و جالبی دست یافته اند. آنها دریافته اند که درست مثل سیاره زحل حلقه های نازکی به دور اورانوس نیز وجود دارد. این حلقه ها از کره زمین دیده نمی شود و فقط زمانی که نور ستاره های دور دست ضعیف یا قطع شوند این حلقه ها دیده می شوند.
منبع:از کتاب ستاره شناسی برای همه
» من یک سنت پیدا کردم...
روزی پسر بچه ای در خیابان سکه ای یک سنتی پیدا کرد. او از پیدا کردن این پول آن هم بدون هیچ زحمتی خیلی ذوق زده شد. این تجربه باعث شدکه بقیه روزها هم با چشمهای بازسرش را به سمت پایین بگیرد ( به دنبال گنج ).او در مدت زندگیش 296 سکه 1 سنتی، 48 سکه 5 سنتی، 19 سکه 10 سنتی، 16 سکه 25 سنتی، 2 سکه نیم دلاری و یک اسکناس مچاله شده 1 دلاری پیدا کرد. یعنی در مجموع 13 دلار و 26 سنت. در برابر به دست آوردن این 13 دلارو 26 سنت، او زیبایی دل انگیز 31369 طلوع خورشید، درخشش 157 رنگین کمان و منظره درختان افرا درسرمیپاییز را از دست داد. او هیچ گاه حرکت ابرهای سفید را بر فراز آسمان، در حالی که از شکلی به شکل دیگر در میآمدند، ندید. پرندگان در حال پرواز، درخشش خورشید هرگز جزیی از خاطرات او نشد.
منبع:هفده داستان کوتاه کوتاه
طرف میره ترکیه،جیبشو میزنن.میگه :........واگذارتون کردم به کلید اسرار
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
همسایمون زنگ خونمون زده رفتم درو باز کردم میگم سلام بفرمائید میگه :سلام، خونه اید؟؟!؟گفتم نه منو که می بینی آخرین مدل پیغام گیر هستم بعد از صدای بوق پیام خودتان را بگذارید
عذرخواهی ستاره غایب
مسی در تمرین تیم شرکت نکرد اما حواسش به هوادارانش بود. او برای آنها در «فیسبوک» پیام فرستاد و از دلیل غیبتش گفت: «خیلی دوست داشتم در تمرین باشم. تا حالا نشده بود که از دستش بدهم اما جلوی بعضی اتفاقات را نمیشود، گرفت. امیدوارم همه بچهها به آرزوهایشان برسند. همه شما را در آغوش میگیرم.» بارسلونا طبق سنت همیشگیاش هر سال همین موقع، درهای ورزشگاه محل تمرین بازیکنان را به روی هواداران و به خصوص کمسن و سالترها باز میکند تا به آنهایی که نتوانستهاند در طول سال بازیکنان محبوبشان را از نزدیک ببینند، فرصتی دوباره بدهد. غیبت مسی در تمرین امسال اما صدای این بچهها را درآورد. بعد از این جلسه تمرین، بارساییها باز هم مثل هر سال به چند بیمارستان مخصوص کودکان هم سر زدند و باز هم جای مسی خالی بود.
چلسی در فهرست اینستاگرام لئو
روز دوشنبه در کل برای مسی روزی پر از حاشیه بود: در تمرین تیم شرکت نکرد، به همراه سایر بارساییها به عیادت کودکان بیمار نرفت و دست آخر هم در شبکههای اجتماعی اتفاقی افتاد که بارساییها را متعجب کرد. در این روز صفحه رسمی مسی در «اینستاگرام»، صفحه چلسی را فالو (دنبال) کرد تا به شایعات مربوط به احتمال پیوستنش به چلسی قوت ببخشد. جالب اینکه این بازیکن به غیر از بارسا و تیمملی آرژانتین فقط چلسی و منچسترسیتی، دو باشگاهی که به شدت خواهانش هستند را فالو میکند. علاوه بر این 3 بازیکن آبیپوش هم جز لیست افرادی قرار دارند که مسی فعالیتهایشان را در این شبکه اجتماعی دنبال میکند: سسک که البته دوست قدیمیاش هم هست، تیبو کورتوا، دروازهبان و فلیپه لوئیس، مدافع تیم.
جدایی مسی از انریکه
جدای از همه اینها، روزهای اخیر مسی با حرف و حدیثهایی که در مورد رابطه بدش با مربی تیم وجود دارد، پیوند خورده. شبکه رادیویی «کوپه» اسپانیا به نقل از نزدیکان بازیکن آرژانتینی گزارش داده که او معتقد است که لوئیس انریکه توانایی تغییر ایجاد کردن در اوضاع تیم را ندارد. مسی به اطرافیانش گفته که مربی اسپانیایی به شدت خودرأی است و در تصمیمهایی که میگیرد با هیچکدام از همکارانش مشورت نمیکند. مسی همچنین گفته که نمیفهمد چرا هیأت مدیره از این مربی حمایت میکند. به گزارش این شبکه رادیویی انریکه هم حسی مشابه نسبت به شاگردش دارد و نمیتواند درک کند چرا او در تمرینی که قرار بوده هزاران هوادار فوتبال را شاد کند، حضور پیدا نکرده.
اختلافنظر بین مربی و ستاره اما فقط در حد حرف باقی نمانده. به گزارش روزنامه کاتالان «موندو دپورتیوو»، بعد از نیمکتنشینی مسی در بازی با رئال سوسیهداد در آنوئتا، این دو با هم بحث کردهاند. گویا مسی از این شاکی بوده که از اول در ترکیب نبوده و وقتی اوضاع به ضرر تیم پیش رفته، با این هدف که بتواند ورق بازی را برگرداند، به زمین فرستاده شده است. این روزنامه علاوه بر این از درگیری لفظی مسی و انریکه در پایان اولین تمرینی که با حضور این بازیکن در سال جدید برگزار میشده، خبر داده. طبق این گزارش بارساییها در تمرینشان در دو گروه 5 نفره مقابل هم بازی میکردند و انریکه هم داور بود. در یک لحظه از بازی، مربی تصمیمی میگیرد که به ضرر تیم مسی تمام میشود و او هم به شدت اعتراض میکند و به نوشته موندو دپورتیوو واکنش این دو، پرتنشتر از یک درگیری عادی در طی تمرین بوده و حتی تعجب سایر بازیکنان حاضر در تمرین را هم برانگیخته است.
چلسی و منچسترسیتی گوش به زنگ برای جذب مسی
در پی بروز اختلاف میان لیونل مسی و لوئیس انریکه بازیکن و سرمربی بارسلونا در حاشیه جدال این تیم برابر رئال سوسیهداد به نظر میرسد بهترین فرصت برای تیمهای خواهان مهاجم آبی و اناری به وجود آمده تا برای جذب او دست به کار شوند. به گزارش اسکای اسپورت، دو تیم چلسی و منچسترسیتی برای جذب مسی که با سرمربی بارسا اختلاف پیدا کرده، دست به کار شدهاند. روی سسک فابرگاس که با این بازیکن رابطه نزدیکی دارد، حساب باز کرده است بلکه فابرگاس بتواند نظر همتیمی سابقش را برای حضور در استمفوردبریج
جلب کند.
رفتـه بـودم خونـه پـدر بزرگـم
بنـده خـدا گوشـاش یـه کـــم سنگ?نـه
پـرس?د پسرم بس?متـ? کـجا مشـغول درسـ?؟
گفتـم :اهـواز
گفـت : گفتـ? ش?ـراز؟
گفتــــم :نـهاهــــواز
بازم نشن?ـد
دوبـاره پرس?ـد:ش?ـــراز م?خونــ?؟
گفتـم :نـه پـدر جان . اهـواز م?خونـم ... اهـواز
گفـت : گفتـ? ش?ـراز؟کجـا? ش?ـراز؟
د?ـدم خـوب نم?شنـوه گفتـم آره ش?ـراز
گفـت : پـس چـرا هـی م?گـ? اهـواز!!!
****************************************
آیا می دانید زبان ایرانی ها مختصرترین زبآن دنیاست؟مثال: جمله "میری سریع این کار و انجام میدی و بر می گردی"فقط با یک کلمه بیان می شود: "اومدیا "
هفده داستان کوتاه کوتاه از نویسندگان ناشناس گزیده و ترجمه: سارا طهرانیان از انتشارات «کتاب خورشید»
» کیک بهشتی مادر بزرگ
پسر کوچکی برای مادر بزرگش توضیح میدهد که چگونه همه چیز ایراد دارد: مدرسه، خانواده، دوستان و... مادر بزرگ که مشغول پختن کیک است
از پسر کوچولو میپرسد که کیک دوست دارد؟ و پاسخ پسر کوچولو البته مثبتاست.
- روغن چطور؟
- نه!
- و حالا دو تا تخم مرغ؟
- نه مادر بزرگ!
- آرد چی؟ از آرد خوشت میآید؟ جوش شیرین چطور؟
- نه مادر بزرگ! حالم از همهشان به هم میخورد.
- بله، همه این چیزها به تنهایی بد به نظر میرسند. اما وقتی به درستی با هم مخلوط شوند، یک کیک خوشمزه درست میشود.
خداوند هم به همین ترتیب عمل میکند. خیلی از اوقات تعجب میکنیم که چرا خداوند باید بگذارد ما چنین دوران سختی را بگذرانیم. اما او میداند که وقتی همه این سختیها را به درستی کنار هم قرار دهد، نتیجه همیشه خوب است.
ما تنها باید به او اعتماد کنیم، در نهایت همه این پیشامدها با هم به یک نتیجه فوق العاده میرسند.
کچل که باشی .... بری بالای شهر میگن مد روزه , بری وسط شهر میگن سربازی , بری پایین شهر میگن زندان بودی. من موندم این همه اختلاف توی شعاع بیست کیلومتر شاهکاره
***************************************************************
بچه: ببخشید خانوم معلم. اجازه هست یک سوال بپرسم؟معلم: بله گلم بگو بچه: ممکنه کسی رو به خاطر کاریکه انجام نداده، تنبیه کنن؟معلم: خیر!بچه: خانوم من مشقامو انجام ندادم! معلم :|
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
برادرزادم دیروز گریه کرد واسش تبلت خریدن!من بچه بودم یادمه 3ماه گریه کردم واسم یه شمشیر پلاستیکی خریدن آخرشم با همون منو میزدن ..!
اگر باطل را نمی توان ساقط کرد
می توان رسواساخت
و اگر حق را نمی توان استقرار بخشید
می توان اثبات کرد طرح کرد و به زمان شناساند و زنده نگهداشت
منبع:پیکان سلیم
هفده داستان کوتاه کوتاه
از نویسندگان ناشناس
گزیده و ترجمه: سارا طهرانیان
از انتشارات «کتاب خورشید»
»ما چقدر فقیر هستیم
روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمیکه در آنجا زندگی میکنند چقدر فقیر هستند. آن دو یک شبانه روز در خانه محقریک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟ پسر پاسخ داد: عالی بود پدر. پدر پرسید: آیا به زندگی آنها توجه کردی؟ پسر پاسخ داد: بله پدر. و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟ پسر کمیاندیشید و بعد به آرمیگفت:فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا. ما در حیاتمان یک فواره داریم و آنها یک رودخانه ای دارند که نهایت ندارد. ما در حیاطمان فانوسهای تزیینی داریم وآنها ستارگان را دارند . حیاط ما به دیوارهایش محدود میشود، اما باغ آنها بی انتهاست. با شنیدن حرفهای پسر زبان مرد بند آمده بود. پسر بچه اضافه کرد: متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم