مسئول غذا دادن به تمساح ها بازنشسته شد.اما باید این کار را به نفر بعدی یاد می داد.بنابراین دونفری با مقداری گوشت به داخل قفس تمساح ها رفتند.
مسئول گفت گوش کن جوان تمساح ها بوی کسی را که همیشه به انها غذا میدهد را میشناسندوبه اوحمله نمی کنند.یادت باشد جوان هیچ کس دیگری نباید توی قفس بیایدچون تمساح ها اورا دریک چشم به هم زدن درسته قورت میدهند... کجایی جوان؟... ای بابا این چرا ناپدیدشد؟!