ایمان کوهنورد به خدا
کوهنوردی جوان میخواست به قله بلندی صعود کند. پس از سالها تمرین و آمادگی ، سفرش را آغاز کرد. آنقدر به بالا رفتن ادامه داد تا این که هوا کاملا تاریک شد.
به جز تاریکی هیچ چیز دیده نمیشد. سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمیتوانست چیزی ببیند حتی ماه و ستارهها پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند. کوهنورد همانطور که داشت بالا میرفت، در حالی که چیزی به فتح قله نمانده بود، پایش لیز خورد و با سرعت هر چه تمامتر سقوط کرد.
سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس، تمامی خاطرات خوب و بد زندگیاش را به یاد میآورد. داشت فکر میکرد چقدر به مرگ نزدیک شده است که ناگهان
دنباله طنابی که به دور کمرش حلقه خورده بود بین شاخه های درختی در شیب کوه گیر کرد و مانع از سقوط کاملش شد.
در آن لحظات سنگین سکوت، که هیچ امیدی نداشت از ته دل فریاد زد: خدایا کمکم کن !
ندایی از دل آسمان پاسخ داد از من چه میخواهی؟
کوهنورد گفت : نجاتم بده خدای من!
– آیا به من ایمان داری؟
کوهنورد گفت : آری. همیشه به تو ایمان داشتهام
– پس آن طناب دور کمرت را پاره کن!
کوهنورد وحشت کرد. پاره شدن طناب یعنی سقوط بیتردید از فراز کیلومترها ارتفاع.
گفت: خدایا نمیتوانم.
– آیا به گفته من ایمان نداری؟
کوهنورد گفت : خدایا نمی توانم. نمیتوانم.
روز بعد، گروه نجات گزارش داد که جسد منجمد شده کوهنوردی
در حالی پیدا شده که طنابی به دور کمرش حلقه شده بود و تنها دو متر با زمین فاصله داشت
Esfandune.ir
پادشاهی با یک چشم و یک پا
پادشاهی بود که فقط یک چشم و یک پا داشت. پادشاه به تمام نقاشان قلمرو خود دستور داد تا یک پرتره زیبا از او نقاشی کنند. اما هیچکدام نتوانستند؛ آنان چگونه میتوانستند با وجود نقص در یک چشم و یک پای پادشاه، نقاشی زیبایی از او بکشند؟ سرانجام یکی از نقاشان گفت که میتواند این کار را انجام دهد و یک تصویر کلاسیک از پادشاه نقاشی کرد. نقاشی او فوقالعاده بود و همه را غافلگیر کرد. او شاه را در حالتی نقاشی کرد که یک شکار را مورد هدف قرار داده بود؛ نشانهگیری با یک چشم بسته و یک پای خم شده. چرا ما نتوانیم از دیگران چنین تصاویری نقاشی کنیم؛ پنهان کردن نقاط ضعف و برجسته ساختن نقاط قوت آنان.
با همه ی لحن خوش آوائی ام
در به در کوچه ی تنهائی ام
ای دو سه تا کوچه ز ما دور تر
نغمه ی تو از همه پر شور تر
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه ی ما می شدی
مایه ی آسایه ی ما می شدی
هر که به دیدار تو نائل شود
یک شبه حلال مسائل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه ی ما را عطشی دست داد
نام تو بردم ، لیم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامش جان من است
نامه ی تو خط امان من است
ای نگهت خواستگه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده برانداز ز چشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده ی دیدار ما
از مرحوم زنده یاد محمد رضا آغاسی
لحظه دیدار او ما را بس است
یک دعای مرتضی ما را بس است
وز تمام جنت و فیهای ان
یک نگاه مرتضی ما را بس است
کاریکلماتور
بعضی ها توی دل تان را خالی می کنند و بعضی ها زیر پای تان را.
همه ی انسان ها شاعر هستند چرا که روزی غزل خداحافظی را می خوانند.
اگر خودتان را به آن راه زده اید مواظب باشید که گم نشوید.
اگر طبع شاعر بیش از حد روان باشد ، شعر آبکی میشود
آدم بی قرار هیچ وقت با کسی قرار ندارد.
معلمی شغلی با کلاس است.
لباس آرزو بر تن خیلی ها گشاد است.
توانا بود هر که دانا بود، کدام خط دکتر تو دیدی که خوانا بود.
1ـ قالَ(صلى الله علیه وآله): اَلصَّدقَهُ بِعَشْر، وَ الْقَرْضُ بِثَمانِیَهَ عَشَرَ، وَ صِلَهُ الرَّحِمِ بِأرْبَعَهَ وَ عِشْرینَ.([13])
پاداش و ثواب دادنِ صدقه ده برابر درجه، ودادن قرض الحسنه هیجده درجه، و انجام صله رحم بیست و چهار درجه افزایش خواهد داشت.
2ـ قالَ(صلى الله علیه وآله): لا یَمْرُضُ مُؤْمِنٌ وَ لا مُؤْمِنَهٌ إلاّ حَطّ اللّهُ بِهِ خَطایاهُ.([14]) هیچ مؤمن و مؤمنه اى مریض نمى گردد مگر آن که خطاها و لغزش هایش پاک و بخشوده مى شود.
3ـ قالَ(صلى الله علیه وآله): مَنْ وَقَّرَ ذا شَیْبَه فِى الاْسْلامِ أمَّنَهُ اللّهُ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ الْقِیامَهِ.([15]) هر کس بزرگ سال مسلمانى را گرامى دارد و احترام نماید، خداوند او را در قیامت از سختى ها و مشکلات در أمان مى دارد.
4ـ قالَ(صلى الله علیه وآله): کُلُّ عَیْن باکِیَهٌ یَوْمَ الْقِیامَهِ إلاّ ثَلاثَ أعْیُن: عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشْیَهِ اللّهِ ، وَ عَیْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللّهِ، وَ عَیْنٌ باتَتْ ساهِرَهً فى سَبیلِ اللّهِ.([16 تمامى چشم ها در روز قیامت گریانند، مگر سه دسته: 1 ـ آن چشمى که به جهت خوف و ترس از عذاب خداوند گریه کرده باشد. 2 ـ چشمى که از گناهان و موارد خلاف بسته و نگاه نکرده باشد. 3 ـ چشمى که شبها در عبادت و بندگى خداوند متعال بیدار بوده باشد.
5ـ قالَ(صلى الله علیه وآله): سادَهُ النّاسِ فِى الدُّنْیا الأسْخِیاء، سادَهُ النّاسِ فِى الاخِرَهِ الاْتْقِیاء.([17]) سرور و سیّد مردم در دنیا افراد سخاوتمند خواهند بود، و سیّد و سرور انسان ها در قیامت پرهیزکاران مى باشند.
کاریکلماتور
تشنهاش بود، رفت زندان کمی آب خنک بخورد. ?
آیندهنگر، خندههایش را برای روز مبادا نگه داشته بود.
?دنبال شادی باش، غم تو را پیدا خواهد کرد.
سخنان توماس ادیسون
نبوغ یعنی یک درصد الهام گرفتن ونود ونه درصد عرق ریختن.
تمام پیشرفتهای عالمگیر خود را مدیون تفکر منظم و یادداشت برداری دقیق هستم .
من هفتصد بار اشتباه نکردم. من یک بار اشتباه نکردم من زمانی موفق شدم که هفتصد راهی را که موفقیت آمیز نبود اصلاح کردم. هر گاه راهی را که عمل نمی کرد حذف کردم راهی را پیدا کردم که کار می کرد.
اگر هر یک از ما کارهایی را که قابلیت انجام آن را داریم انجام می دادیم جدا شگفت زده می شدیم.
امید همان قدر برای انسانها اهمیت دارد که بال برای پرندگان .
بسیاری از ناکامیها ناشی از این است که هنگام تسلیم شدن نمیدانید که تا چه حد به موفقیت نزدیکید.
اگر می خواهید در زندگی موفق باشید، استقامت و پشتکار را همراه صمیمی خود سازید.
مهم این نیست که در کجای این جهان ایستاده ایم ، مهم این است که در چه راستایی گام بر می داریم.
لازمه موفقیت ،در توانائی تمرکز انرژی ذهنی و جسمی وبدون وقفه بروی یک مسئله است بی آنکه احساس خستگی کنید.
انسان هنوز خارق العاده ترین کامپیوتر است .
من در زندگیم حتی یک روز هم کار نکرده ام. آنچه انجام داده ام، تفریح بوده است.
آنان که در زندگی پیروز و کامیاب شده اند، نخست از نظر فکر و روح، پیروز و کامیاب بوده اند.
نام نیک پیراهنی است که هرگز کهنه نمی شود.
طعم بسیاری از شکست های زندگی را کسانی چشیده اند که در دو قدمی کامیابی از تلاش خود دست کشیده اند.
من شکست نخورده ام، تنها هزار راه حل پیدا کرده ام که به کار نمی آیند.
هر پیشرفت و موفقیتی از اندیشه سر چشمه میگیرد.
من کار را از همان جایی که دیگران رهایش کرده اند،آغاز کرده و دنبال میکنم.
دلیل پرت شدن حواس در نماز چیست؟
1- این مطلب ممکن است عوامل گوناگونی داشته باشد که به وضعیت روحی خود و مشکلات او بر می گردد
ولی یکی از بهترین راه های پرت شدن حواس در حال نماز این است که با شروع نماز فکر خودمان را به ترجمه نماز متمرکز نماییم که
در این صورت به تدریج و با تمرین مشکل برطرف خواهد شد.
2- برای تحصیل حضور قلب در نماز، به این نکات توجه فرمایید:
1- برای حضور قلب ممارست و تمرین کنید و شرایطی که برای حضور قلب مؤثر است را رعایت نمایید تا به تدریج این حالت برای شما حاصل گردد.
2ـ باید چنان معرفتی بدست آورید که دنیا را در نظرتان کوچک و خدا را در نظرتان بزرگ کند ، تا هیچ کار دنیوی نتواند به هنگام راز و نیاز با معبود ،
نظرتان را به خود جلب و از خدا منصرف سازد
3. توجه به کارهای پراکنده و مختلف ، معمولاً مانع تمرکز حواس است و هر قدر انسان توفیق پیدا کند که مشغله های مشوّش و پراکنده را کم کند ،
به حضور قلب خود در نماز و سایر عبادات کمک کرده است .
4ـ انتخاب مکان و محل نماز و سایر عبادات نیز در این امر مؤثر است و لذا نماز خواندن در برابر اشیاء و چیزهایی
که ذهن انسان را به خود مشغول می سازد
، مکروه است.
5ـ پرهیز از گناه نیز عامل مؤثری است ، زیرا گناه قلب را از خدا دور می سازد و از حضور قلب می کاهد .
6ـ آشنایی به معنای نماز و فلسفه افعال و اذکار آن ، عامل مؤثری در حضور قلب است.
ا میر مومنان(علیه السلام) می فرماید: حضورم در مسجد برای عبادت از حضورم در بهشت لذتش بیشتر است چون به مسجد می روم تا محبوبم را عبادت کنم،اما بهشت برای راحت و لذت بدن است.
منبع : پایگاه عرفان
WWW.Erfan.ir
ـ قالَ(صلى الله علیه وآله): اَوْصانى رَبّى بِتِسْع: اَوْصانى بِالاْخْلاصِ فِى السِّرِّ وَ الْعَلانِیَهِ، وَ الْعَدْلِ فِى الرِّضا وَ الْغَضَبِ، وَ الْقَصْدِ فِى الْفَقْرِ وَ الْغِنى، وَ اَنْ أعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنى، وَ أعطِیَ مَنْ حَرَمَنى، وَ أصِلَ مَنْ قَطَعَنى، وَ اَنْ یَکُونَ صُمْتى فِکْراً، وَ مَنْطِقى ذِکْراً، وَ نَظَرى عِبْراً. پروردگار متعال، مرا به 9 چیز سفارش نمود: اخلاص در آشکار و پنهان، دادگرى در خوشنودى و خشم ، میانه روى در نیاز و توانمندى، بخشیدن کسى که در حقّ من ستم روا داشته است، کمک به کسى که مرا محروم گردانده، دیدار خویشاوندانى که با من قطع رابطه نموده اند، و این که خاموشیم اندیشه و سخنم، یادآورى خداوند; و نگاهم عبرت و پند باشد.